فرهنگ – نشریه شهر ® https://the-city.ir بهترین های دنیای فانتزی ☠ مهد ادبیات گمانه زن Sun, 08 Jan 2023 07:34:53 +0000 fa-IR hourly 1 https://wordpress.org/?v=6.1 https://the-city.ir/wp-content/uploads/2021/08/cropped-1a10e375bae1d923e7e22e7477eb50a4-32x32.png فرهنگ – نشریه شهر ® https://the-city.ir 32 32 فراخوان جذب اسپانسر https://the-city.ir/sponsorship-notification/ https://the-city.ir/sponsorship-notification/#comments Mon, 05 Feb 2018 11:09:23 +0000 http://www.the-city.ir/?p=2695 نشریه ی شهر به منظور ترقی و بهبود در تولید و نشر آثار تألیفی خود، تمایل به جذب اسپانسر و حامی مالی دارد. (توضیحات بیشتر در ادامه)

 

 

 

 

 

 

 

بنابر سیاست های جدید نشریه ی شهر از بابت ارتقای کیفیت آثار ترجمه شده، تألیفی و تحریری، در نظر داریم تا از عزیزانی که تمایل دارند محصولات، خدمات و یا کسب و کارهای خود را (در هر زمینه ای) معرفی و عرضه نمایند دعوت کنیم تا جهت همکاری با نشریه ی شهر و شرکت در این بازیِ برد – برد اقدام نمایند.

بدیهی است که همکاری شما با نشریه ی فرهنگی هنری شهر که حدود 4 سال از تأسیس آن می گذرد، باعث دلگرمی اصحاب این حوزه و مخاطبان گرامی شده و موجب اعتلای فرهنگ کتابخوانی خواهد شد و زمینه های مالی و اقتصادی بسیار خوبی را برای هریک از حامیان فراهم خواهد نمود.

جهت ارتباط با ما و معرفی خود، اطلاعات تماس خود را به ایمیل : Contact@the-city.ir ارسال نموده و یا با آی دی های زیر در تلگرام و اینستاگرام در تماس باشید:

Sami_ktl@

Pouria_joker@

مشتاقانه منتظر فشردن دستِ یاری شما هستیم.

 

اسپانسرینگ

 

کانال تلگرام نشریه ی شهر

]]>
https://the-city.ir/sponsorship-notification/feed/ 2
پلنگ بودن یا کتابخوان بودن؟ منفعت در کدام است؟ https://the-city.ir/%d9%be%d9%84%d9%86%da%af-%d8%a8%d9%88%d8%af%d9%86-%db%8c%d8%a7-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8%d8%ae%d9%88%d8%a7%d9%86-%d8%a8%d9%88%d8%af%d9%86/ https://the-city.ir/%d9%be%d9%84%d9%86%da%af-%d8%a8%d9%88%d8%af%d9%86-%db%8c%d8%a7-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8%d8%ae%d9%88%d8%a7%d9%86-%d8%a8%d9%88%d8%af%d9%86/#comments Tue, 19 Sep 2017 19:41:02 +0000 http://www.the-city.ir/?p=1706 تازگی‌ها در دنیای مجازی کم ندیده‌ایم افرادی نوظهور را که یک شبه ره صدساله را طی کرده و با یک پست، به جمع “سلبریتی‌”های مجازی پیوسته‌اند. حالا شما بگویید که ما باید کتاب بخوانیم یا پلنگ باشیم؟ این مطلب را از دست ندهید.

 

 

Notice : بنده روانشناس و یا کارشناس امور جامعه شناسی نیستم و تنها از دید یک مترجم / کتابخوان / نویسنده، این مطلب را به رشته‌ی تحریر درمی‌آورم. لذا در این رابطه و بابت مطالبی که احیاناً غیرکارشناسی ذکر می‌شوند از بنده خرده نگیرید.

امروزه با گسترش اینترنت و فراگیر شدن شبکه‌های اجتماعی، عرصه برای کسانی که چیزی جز اندام و زبان در چنته ندارند، فراهم شده و از سراسر نقاط ایران و جهان، هستند افرادی که تنها با یک ویدئو و یا عکس، موجی از توجهات را به خود معطوف کرده و تا مدت‌ها خوراک رسانه‌ها می‌شوند؛ رسانه‌های زردی که به شکلی زیرکانه از کلیک‌های دنبال‌کننده‌ها پول به جیب می‌زنند و وقت من و شما را هدر می‌دهند.

همگی شاهد بوده‌ایم که در چند سال اخیر، بطور عمده در شبکه‌هایی نظیر اینستاگرام، افرادی نوظهور پدید آمده‌اند که به قول معروف یک شبه ره صدساله را طی کرده و با یک ویدئو و یا عکس، به جمع “سلبریتی‌”های اینستا افزوده شده‌اند. هرکس به طریقی سعی دارد از این آب گل‌آلود ماهی گرفته و با جذب فالوئر و افزایش تعداد لایک‌های مطالبش، یک شبه معروف شده و سوژه‌های رسانه‌ها و پیج‌های پربازدید و پرتبلیغ شود.

 

اما ای کاش این سلبریتی‌ها، جذابیت‌های فرهنگی- اجتماعی داشتند. متأسفانه فضای مجازی درون ایران از امنیت فرهنگی بسیار پایینی برخوردار است و خدا می‌داند اگر صفحه‌ی اینستاگرام را جلوی یک بچه‌ی 8 ساله باز کنیم، چه تأثیری در تفکرات و آینده‌ی آن کودک گذاشته‌ایم. هرکس به طریقی در حال اشاعه‌ی ویژگی‌های خودش است. یک نفر سر عشق و عاشقی، دست به خودکشی کاذب می‌زند و هزاران لایک جمع می‌کند، یکی هر روز رنگ عوض می‌کند و از تعداد فالوئرهایش بطور سینوسی کاسته و یا بِدان افزوده می‌شود، برق دندان‌های یکی‌شان چشم همه را کور کرده و دیگری با اندام پروتزی‌اش فخر فروخته و لایک جمع می‌کند. کودکی 7 ساله با یک “کچلیک” گفتن به نمادی از طنز وقیح تبدیل می‌شود (ذکر این مطلب در این محفل نمی‌گنجد، اما تنها به یک نکته بسنده می‌کنیم که متأسفانه پدر و مادر این بچه، ده سال دیگر متوجه می‌شوند این شهرت چه دردسرهایی برایشان به همراه خواهد داشت).

 

از این نمونه‌ها تا دلتان بخواهد پیدا می‌شود و حتی کسانی که اینستاگرام هم ندارند، این “پلنگ‌ها” را می‌شناسند. اما باید دید آیا والدین کودکان ما قرار است فرزندانشان را پلنگ بار بیاورند یا دانشمند؟ آیا واقعاً “علم بهتر است یا ثروت” کم‌کم به یک شعارِ بیش از پیش مضحک تبدیل می‌شود و کودکان ما از راه شبکه‌های مجازی به سمت پول و شهرت میانبر خواهند زد؟

مطمئناً همین‌طور خواهد بود. مطمئناً گشت و گذار در اینترنت و شبکه‌های مجازی خیلی جذاب‌تر و سرگرم‌کننده‌تر از خواندن یک صفحه کتاب است. مسلماً تبلت و گوشی جذاب‌تر از کتاب‌های خسته‌کننده هستند. بدون شک فرزندی که مادرش را گوشی به دست و ویلان در صفحات مجازی می‌بیند، هرگز لای کتاب را باز نمی‌کند.

حال که منفعت در پلنگ بودن است، حال که جذابیت در تعداد لایک و فالوئر خلاصه می‌شود، حال که یک شیرین‌کاری و یا دلقک‌بازی، جوان نابخرد روستائی را در عرض یک دقیقه به یک سوپراستار اینستاگرام تبدیل می‌کند، چرا باید کتاب خواند؟ چه سودی در کتاب خواندن است وقتی می‌شود به شهرت دست یافت؟ چرا یک پاراگراف از یک کتاب را نخوانده لایک کنیم، درصورتیکه تمام حواس‌مان به اندام پروتزشده‌ی شاخ‌های مجازی است؟ چرا کسی یک خط شعر حافظ حفظ نیست اما صبح که از خواب برمی‌خیزد، مدام آهنگ “هر بار این دَرو” را زمزمه می‌کند تا مبادا آن را فراموش کرده و جلوی دوستانش کم بیاورد؟ چرا کفه‌ی ترازو به نفع مَجاز سنگینی می‌کند؟ چرا تیراژ کتاب ها اینقدر پایین آمده است؟ چرا مردم ما هر سال به هوای سیم‌کارت و خودکار و بادکنک به نمایشگاه کتاب می‌روند؟ چرا غرفه‌های فست‌فود در نمایشگاه کتاب از غرفه‌های عرضه‌ی کتاب شلوغ‌تر است؟

دوست دارم تا صبح برایتان از این چراها مطرح کنم و اعصاب خودم و شما را خرد کنم. اما چه فایده؟ جامعه لبالب است از شاخ و پلنگ و طرفداران‌شان. از مردمی که از کتاب تنها به عنوان یک Show off برای بالا بردن سطح خودشان در چشم و هم‌چشمی‌ها استفاده می‌کنند انتظار بیشتری نمی‌رود. از مردمی که تنها استفاده‌ای که از کتاب می‌کنند، کشتن حشرات است انتظار دیگری نمی‌رود. از مردمی که کتاب را از روی جلد و قطر آن قضاوت می‌کنند انتظار بیشتری نیست. از مردمی که پس از مدرسه و دانشگاه کتاب‌هایشان را می‌سوزانند، انتظاری نیست.

پس من و شمای نوعی که در جامعه‌ای “کتاب‌نخوان” زندگی می‌کنیم، نباید انتظار داشته باشیم همسایه‌مان ساعت 2 نصفه شب صدای سیستم ماشینش را زیاد نکند. نباید انتظار داشته باشیم در پیاده‌رو با موتور سیکلت مواجه نشویم. نباید انتظار داشته باشیم جنگل‌ها و مراتع را بدون زباله ببینیم. نباید انتظار داشته باشیم مردم در خیابان‌ها درست رانندگی کنند، چرا که آن‌ها کتاب آیین‌نامه را به‌زور می‌خوانند تا فقط گواهینامه را بگیرند و الفرار! و نمونه‌های مشابه دیگر…

سرتان را درد نیاورم. اهل نصیحت و موعظه نیستم، اما باور کنید خواندن کتاب به اعتلای فرهنگ ما کمک می‌کند و تا از خودمان شروع نکنیم، فرهنگ جامعه اصلاح نخواهد شد. خیلی شعاری شد، می‌دانم. اما باور کنید با چوب و چماق نمی‌توان کسی را کتاب‌خوان کرد. تنها کافی‌ست نیم ساعت از زمانی را که صرف مَجاز می‌کنیم، به مطالعه اختصاص دهیم. از ما که گذشت، اما مطمئناً ده سال بعد، افراد باشعورتری در جامعه داریم.

نتیجه‌گیری:

بیاییم “پلنگ‌ها” را به حال خود رها کنیم و به زندگی خودمان بچسبیم! احمق‌ها را معروف نکنیم! با “شاخ” های مجازی بازی نکنیم! چون در واقعیت به ما آسیب می‌زنند. کتاب بخوانیم؛ حتی شده روزی یک صفحه! حتی شده روزی یک پاراگراف! اصلاً یک خط! فقط بیاید از همین الان شروع کنیم!

آیا به‌طور افراطی اهل فضای مجازی هستید؟ آیا پلنگ ها را دنبال می‌کنید یا از دستشان فراری هستید؟ چنین افرادی در اطراف شما وجود دارند؟ چه توصیه‌ای به آنها دارید؟ نظراتتان را با ما در رابطه با این مطلب به اشتراک بگذارید.

 

]]> https://the-city.ir/%d9%be%d9%84%d9%86%da%af-%d8%a8%d9%88%d8%af%d9%86-%db%8c%d8%a7-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8%d8%ae%d9%88%d8%a7%d9%86-%d8%a8%d9%88%d8%af%d9%86/feed/ 16