دانلود کتاب “آفتاب سوختگی” نوشتهء دارِن دَش (دار شان)
خلاصه ای کوتاه از کتاب: جانور مکث کرد، کمی آرام گرفت و به ماه، که سهچهارمش کامل شده بود، نگاهی انداخت. خندهی نیشداری کرد که باعث شد صدای غرشی از آن به وجود بیاید، سپس دستانش را از هم باز کرد و به آرامی و با کمال میل شروع به ادرار کرد. جانور جزو مخلوقات شب بود و ماه، راهنمای او بود. با این که سوی چشمانش ضعیف بود، میتوانست از نوری که گوی عالمتاب آسمانی ساطع میکرد، برخوردار شود و همین هم برایش غنیمت بود.