سینمانقد و بررسی کتابیادداشت

تأثیر صهیونیسم بر ادبیات و سینما (مطلب انتقادی)

این بار مطلبی نیمه طنز و انتقادی به سبک آنان که هر اتفاقی را وابسته به صهیونیسم و آمریکا می‌دانند، نوشته ایم. لطفاً این مطلب را تا انتها بخوانید.

 

 

 

 

 

در ابتدا قصد داشتیم نقد مجموعه کتاب‌های هری پاتر را در شب یلدا منتشر کنیم. پیش از شروع به تایپ، خواستیم بدانیم نظر سایر پارسی زبانان در مورد این کتاب چیست؟ مطابق انتظار، قابل پیش‌بینی بود که بیشتر نقدها و صحبت‌ها مانند همیشه به بحث یهود، آمریکا، صهیونیست و مسائلی از این دست ربط داده شود (ارتباط گودرز با شقایق)! پس نظرمان عوض شد و خواستیم با این مطالب همراهی کرده و مسائل پشت پرده‌ی برخی از داستان‌های معروف و محبوب در تاریخ ادبیات دنیا را افشا کنیم:

 

The Wolf

 

1-شنگول و منگول

ابتدا گرگ بدجنس (که نماد آلمان نازی است) در می‌زند ولی شنگول و منگول و حبه‌ی انگور با دیدن دست‌های گرگ متوجه می‌شوند که این دست‌ها با دست‌های سفید مادرشان متفاوت است. پس درب خانه را باز نمی‌کنند. این اتفاق اشاره به ناکامی آلمان در جنگ جهانی اول دارد و این که حنایش برای کشورهای دیگر رنگی ندارد.

اما … اما … اما گرگ زیرک‌تر از این حرف‌هاست (اشاره به اراده‌ی قوی آلمان‌های متعصب برای حکمرایی بر جهان)، پس دست‌هایش را آردی و سفید کرده و دوباره تلاش می‌کند (در این جا به صورت غیر مستقیم به هیلتر اشاره می‌شود که آلمان را دوباره متحد کرده و تبدیل به عنصری خطرناک در سطح جهانی می‌گردد) و این بار سه بچه بز فریب گرگ را خورده و پس از باز کردن درب منزل، از او شکست سختی می‌خورند (اشاره به فتوحات اولیه‌ی آلمان در زمان به قدرت رسیدن هیتلر).

گرگ  تمام بچه بزها به جز یکی را می‌خورد (اشاره به جریان هولوکاست) ولی بچه‌ی آخر در نهایت زرنگی و هوش، پنهان می‌شود تا گرگ متوجه او نشود (اشاره به اندک یهودیان و صهیونیست‌های باقی مانده پس از هولوکاست).

در بخش بعدی قصه، مادر (نماد آمریکای قهرمان و شجاع) سر می‌رسد و به کمک صهیونیست بر گرگ بزرگ و بدجنس غلبه کرده و او را نابود می‌کنند (اشاره به شکست آلمان و هیتلر در انتهای جنگ جهانی دوم). در پایان نیز تمام بزهای خورده شده به صورت کاملاً صحیح و سالم و زنده از شکم گرگ بیرون می‌آیند (اشاره به منجی و قضیه‌ی رستاخیز و برگشتن از دنیای مرگ).

 

Death of Rostam

 

2-شاهنامه‌ی فردوسی

شاید کمتر کسی بداند که فردوسی اولین صهیونیست تاریخ و قدیمی‌ترین متحد آمریکاست. وی از همان قرن‌ها قبل از کشف آمریکا، شروع جنگ‌های جهانی، هولوکاست و فراماسونری این وقایع را پیشبینی کرده و تمام 6 هزار بیت شاهنامه را به منظور سوق دادن ناخودآگاه ذهن خوانندگان بی سواد و کم اطلاع به سوی صهیونیسم سروده بود.

برای مثال، در قسمت‌های مربوط به پایان زندگی رستم می‌خوانیم که هنگامی که شغاد (برادر کوچک‌ر رستم که در نهایت او رو با ناجوانمردی به قتل می‌رساند) در آستانه‌ی متولد شدن است، پیشگویان مذهبی به سام، پدربزرگ رستم، هشدار می‌دهند که کودکی که در راه است، در نهایت باعث نابودی خاندان او می‌شود (همان ضد مسیح!! ). ولی سام پس از مدت‌ها تفکر با خودش سرانجام می‌گوید در آیین ما درست نیس که کسی را قبل از ارتکاب گناه مجازات کنیم. پس نباید این بچه سقط شود (سام، زال، رستم و کلاً این خاندان نماد خانواده‌های قدرتمند و سیاسی انگلستان و آمریکا هستند که بسیار خوش قلب و پاک بودند و هستند).

در هر صورت شغاد متولد می‌شود و پس از آن که دید در هوش و جنگاوری و پهلوانی هرگز به رستم نمی‌رسد، با فریب و حقه‌بازی باعث می‌شود که رستم به همراه اسبش رخش به داخل گودالی پر از تیغ‌های تیز سقوط کنند و در نهایت مرگی حماسی داشته باشند. هر چند که رستم قبل از مرگش در لحظات آخر بر روی رخش می‌ایستد و با تیر، شغاد را به درختی که پشت آن سنگر گرفته، می‌دوزد و انتقامش را می‌گیرد (اشاره به این که دشمنان یهود همیشه سزای اعمال خود را می‌بینند).

 

Zoro

 

3-زورو

شاید فقط منتقدان ایرانی بدانند که تورنادو (اسب زورو) همان رخش است که پس از چند قرن، مانند ققنوس، از مرگ برگشته و باز هم در راه مبارزه با نازی‌ها با آمریکا همدست می‌شود. اگر هم بگویید رنگ بدن تورنادو مشکی بود و رخش سفید بود و ربطی به هم ندارند، باید بگوییم به تغییر رنگ گاندولف پس از برگشت از مرگ نگاه کنید و به کشف رمزهای ما منتقدین ایرانی ایمان بیاورید. گاندولف هم ابتدا گاندولف خاکستری بود ولی پس از غلبه بر آن هیولای بالدار به صورت گاندولف سفید به میدان مبارزه برگشت.

 

Solskjær

 

4-بازی منچستر یونایتد و بایرن مونیخ در سال 1999

این بازی که فینال لیگ قهرمانان اروپا در فصل 1998-1999 بود، یک نمایشِ از پیش مهندسی شده و یکی دیگر از طراحی‌های پشت پرده‌ی صهیونیسم و آمریکا به شمار می‌رود. ابتدا بایرن مونیخ (تیمی آلمانی که نماد هیتلر نازی و تندروی‌های او بود) با یک گل جلو می‌افتد. این برتری تا ثانیه‌های پایانی بازی ادامه دارد تا این که سولشر (مهاجم نروژی منچستر) به عنوان بازیکن تعویضی وارد بازی شده و در نهایت منچستر با زدن دو گل در یکی دو دقیقه‌ی پایانی بازی، قهرمان می‌شود. سولشر نماد آمریکاست، مهره‌ای تازه وارد که دیرتر از همه کشف شده و وارد کارزار می‌شود ولی به محض ورودش معادلات را تغییر داده و باعث برتری آمریکا و یهود می‌گردد.

 

 

نظر شما چیست؟ هر سریال، فیلم، مسابقه‌ی ورزشی، شوی تلویزیونی، مصاحبه، صحبت کردن و حتی هر نفس کشیدنی را می‌توانید پیشنهاد بدهید تا ما برایتان رمزگشایی کنیم و متوجه بشید که پشت پرده‌ی هر کدام از این‌ها، آمریکا و صهیونیسم نقش عروسک گردان را به عهده دارد (حتی برنامه‌ی نود، خاله شادونه و عمو فتیله‌ای‌ها).

راستی! یلدا مبارک!

 

22 دیدگاه

  1. لطفا شاهنامه ی فردوسی رو به نقدای چرت و پرت و من دراوردیتون نچسبونید .
    شاهنامه یه افسانه اس که به صورت سینه به سینه از گذشته های دور به مردم انتقال داده شده بود
    و فردوسی بنا به درخواست سلطان محمود غزنوی اون افسانه هارو جمع اوری میکنه و به صورت نظم در میاره
    پس داستان شاهنامه رو فردوسی ننوشته و ففط به اون شاخ و برگ داده و به صورت نظم دراورده
    اصلی ترینمنبع فردوسی هم شاهنامه ابومنصوری بوده
    و شاهنامه ی فردوسی هیچ ربطی به صهیونیست امریکا و انگلستان و یهود نداره
    شما که حتی یه بارم زحمت نکشیدی شاهنامه رو بخونی و یه تحقیق درست بکنی ، حق هم نداری راجبش نظر بدی

    شما لطف کن راجب همون هری پاتر نظر بده مفید تری

    1. سلام. اگه یکم دقیق تر مطلب رو میخوندید، متوجه میشدید که هدف من حمله به این نقدهاییه که هر فیلم و کتابی رو به قضایای سیاسی و مذهبی ربط میدن. و تمام این فیلمها و کتابها و فوتبالی که اسم بردم، به شوخی بود که بگم یک ذهن مریض میتونه هر چیز بی ربطی رو کش بده و ازش برداشت کنه که دستهایی پشت پرده ی اون اثر هنری یا ورزشی بوده.

      راستی من تمام شاهنامه رو به نثر و نصف بیشترشو به نظم حفظم. توی بیوگرافیم هم فکر کنم نوشته باشم که به اشعار فردوسی علاقه دارم. موفق باشید. خونسردی خودتونم حفظ کنید.امیدوارم شب یلدای خوبی رو گذرونده باشید.

    2. درسته بعضی ها مثل احمق ها هر چیزی رو به اسرائیل وصل می کنند ولی نباید ارتباط صهیونیزم و یهود با بعضی از فیلم و سریال و داستان ها انکار کرد

    1. رسالت یک منتقد ایرانی اینه که فکر کنه هر اثری در هر زمینه ای تولید میشه، هدفش حمله به ملیت یا مذهب ایرانی و اسلامیه 😐 ممنونم از کامنت تون

  2. سلام ،مطلب خوبی گذاشتید ممنون ولی چه خوب میشد اول مطلبتون چه به طنز و یا چه جدی،به صورت شفاف مشخص میکردید که مطالب گردآوری شده توسط شما حاصل شایعات و تفکرهای غلط هست تا دوستانی که مطالب رو میخونن دچار ابهام نشن و نظراتی مانند نظرات بالا نزارن با تشکر از زحمات شما…

    1. سلام و درود. از حمایت شما ممنونیم و افتخار میکنیم که رضایت دارید. حق با شماست. خودم هم همین احساس رو داشتم و الان اول مطلب رو ویرایش کردم. مرسی از تذکر به جاتون. هر چند که فکر میکنم بند آخر مطلب مشخص کرده بود که هدف چی بوده ولی به قول شما باید اولش هم ذکر میکردم.

  3. اصلن نباید به چرندیات این اشخاص توجهی کرد
    (“خرافات انتها ندارد”)

  4. سلام علی جان. مطلب بسیار خوبی نوشتی و امیدوارم این نقد زیبای تو توسط خوانندگان گرامی “شانتاژ” تلقی نشده باشد (که البته از شواهد و قراین پیداست که اجتناب ناپذیر است!) چرا که این روزها مُد شده همه شانتاژ را باور کنند و چشم بر روی حقایق ببندند. در رابطه با همکاران منتقد و بعضاً تندرو هم باید نکته ای رو بگم که امیدوارم این عزیزان از پارادایم هایی که در مغز شستشو داده شون قرار داره پاشونو فراتر بذارن و چشماشونو باز کنن و ببینن تو چه دنیایی دارن زندگی میکنن. باشد که رستگار شوند! 🙂

    امیدوارم دیگه شاهد پیوندهای نامیمون بین گودرز و شقایق نباشیم، زیرا پیوند این دو در هیچ آسمانی نوشته نشده و نکاح این دو بس بدشگون است!

    1. سلام بر آقا سامان عزیز ^_^ خودت میدونی که وقتی قراره مطلب اجتماعی بنویسیم، از قبل پیه توهین و تهمت رو به بدنمون مالیدیم و جا نمیزنیم. حرف خودمونو میزنیم تا بلکه یه موقع به یه جا بخوره و مفید واقع بشه. هر چند که این قضایا حالا حالاها دست از سر ما برنمیدارن ولی ادامه میدیم.

  5. لطفا به ذهن های مریض توهین نکن
    ما ذهن مریض های صاحب نظریه توطئه مشتری های دیوانه خودمون رو داریم
    شما هم که ذهنت سالمه لطفا برو هری پاترت رو نقد کن و مشتری های ذهن سالمِ خودت رو جمع کن
    یادت باشه هر کس مشتری های خودش رو داره مگه ما مانع کسبت شدیم که مانع کسب ما میشی؟
    درضمن یک منتقد واقعی ادبیات باید خودش گلیمش رو از آب بیرون بکشه و نقدش رو خودش تولید کنه و آنقدر سواد داشته باشه و درمونده نباشه که مجبور بشه سر به سایت های دیگه بزنه تا چند خط متن کپی کنه تا مبادا شب یلدایی سایتش خالی بمونه
    اینجوری با افراد ذهن مریض هم مواجه نمیشه
    باز گلی به گوشه جمالِ ذهن مریض هایِ بی سواد حداقل از متناشون معلومه که از جایی کپی نکردن و زاییده ذهن مریضشونه و نقداشون رو خودشون تولید کردن و میکنن

    1. سلام. ما این جا کاسبی نمیکنیم. با وجدان و انگیزه و علاقه و انرژی خودمون میایم. برای همین نه تن به سانسور میدیم، نه به خاطر منافع مادی و غیر مادی پا روی حقیقت میذاریم. تمام نویسنده ها، مدیران و مترجمین عزیز نشریه‌ی شهر از وقت و پول خودشون مایه میذارن تا محتوای غیر دستکاری شده به دست مخاطبان گرامی مون برسه.

      در مورد تولید نقد و محتوا هم بهتون اینو میگم. یک خط، فقط یک خط، از نوشته های من یا هر کدوم از اعضای نشریه ی شهر پیدا کنید که از جای دیگه ای (چه از سایت چه از کتاب یا هر چیز دیگه) کپی شده باشه و خودمون تولید نکرده باشیم.

      معمولا نظرات توهین آمیز مثل نظر شما تایید نمیشن ولی من نظر شما رو تایید کردم که همه ببینن لحن هر کس چطوریه و قضاوت کنن که حقیقت ماجرا چیه. لحن هر انسانی مشخص میکنه که چه شخصیت و طرز فکری داره. از کوزه همان تراود که در اوست.

      1. سلام
        نکته اول
        خیلی ممنون که از خودتون مایه میذارید و با پول خودتون سایت رو میچرخونین
        نکته دوم
        شما خودتون در اول مقاله گفتید که قبل از نوشتنش خواستید به سایت های دیگه سر بزنید تا نقد های دیگه رو بخونید
        من فقط خواستم بگم این کار رو نکنید تا با افراد ذهن مریض روبرو نشید
        برای سلامت اعصاب و روان خودتون بهتره
        نکته سوم
        متأسفانه منظورم رو در رابطه با مشتری درست متوجه نشدید
        منظورم خدایی نکرده این نبود که شما مطالبتون رو در سایت به فروش میرسونید من منظورم مخاطب های شما بود
        یعنی مخاطب های شما مال خودتون و مخاطب های ما مال خودمون
        بالاخره کسی که وقت میذاره و مطلب میخونه داره عمرش رو خرج میکنه و چی از عمر بالاتر
        نکته چهارم
        اولا ممنون که منت گذاشتید و نظرم رو تأیید کردید
        دوما من اصلا توهینی نکردم نمیدونم کجای دنیا به یک نفر بگم ذهن سالم توهین محسوب میشه
        اگر هم توهینی شده شما کردید شما از کلمه ذهن مریض استفاده کردید من در سایت برای اولین بار این کلمه رو استفاده نکردم شما استفاده کردید
        نکته پنجم
        لحن کامنتم هم سعی کردم مثل لحن مقاله هجو آمیز باشه
        من زیاد کامنت نمیذارم
        از مطالب مفید قبلیتون هم استفاده کردم
        باز اگر دل گیر هستید من شما رو به شام دعوت میکنیم
        چون اعتقاد دارم متن نمیتونه تمام حرف یک انسان رو منتقل کنه و برای همین دوست دارم رو در رو حرفمون رو ادامه بدیم چون دوست دارم با کسانی که فکر و نظرشون با من فرق میکنه دست و پنجه ذهنی نرم کنم
        یاعلی

  6. درسته، همه ش تقصیر امریکاست.
    این افرادی هم که میان این سایت رو به کپی برداری و تهمت زدن به فردوسی متهم می کنن، صهیونیست و آمریکایی هستن.
    باشد که خوب شوند.

  7. به نظرم هم افراط انها و هم تفریط شما هر دو اشتباه است وبرای رد کردن یک نقد نبایستی متوصل به استهزا و تمسخر شد
    زیرا بی ادب محروم شد از لطف حق

  8. مقاله جالبی بود. شخصا معتقدم هر نوع اعتقادی درنوع خودش محترمه. برای مثال اکثر مسلمونا با جنبش صهیونیست مخالفند و این حق رو دارند که نظرشون رو ابراز کنند و حتی میتونن موافق باشند. ولی مشکل اینجاست که این جهت گیری های فکری که به شخص هر انسان برمیگرده وارد بازی حکومتی شه و حکومت رو دارای جهت گیری کنه که اینطور مشکلات پیش میاد.
    ولی اگر حکومت بیطرف نسبت به تمامی این عقائد باشه این نوع تفکرات حتی میتونن جالب هم باشن. با تشکر

  9. (یادت باشه هر کس مشتری های خودش رو داره مگه ما مانع کسبت شدیم که مانع کسب ما میشی؟)
    خودتون دیگه اعتراف کردین هدف امثال شما بیان حقیقت و اگاه سازی و پیشرفت کشور… نیست فقط با شایعه سازی و توهم توطئه برای خودتون دکان باز کردید.
    ارباب حلقه ها،واکینگ دد،پاندا کونگ فو کار،وارکرافت،هری پاتر وکلن هرفیلم یا انیمیشنی که غربی ها میسازند ادعا میکنید اینا فراماسونری هست و فلان و بهمان.
    حتی به داستان های فانتزی هم رحم نمیکنیدو هرطور شده یک نماد شیطان پرستی درش پیدا میکنید(جالب اینجاست که مبنای اکثر این داستان ها پیروزی خوبی بر اهریمن هست و تشویق به عشق و دوستی و کمک به دیگران حتی به دشمنان خود .برای مثال:بخشیدن جان گالوم توسط بیلبو بگینز و نتیجه اش هم در اخر داستان مشخص شد.)
    اصلن بیخیال این حرفا،حق با شماست امریکا شیطان بزرگ است 😀 .اما خواهشن دیگه به شاعران و اسطوره های ادبیات ایران تهمت های واهی نزنید.اخه فردوسی کجا صهیونیست بوده؟کجا سعدی و حافظ بچه ب### بودن؟
    همین فردوسی اگه نبود الان زبان فارسی هم وجود نداشت که داری باش صحبت میکنی!
    (“خرافات انتها ندارد”)

  10. به نظر من هر دو انتهای این طیف احمقن. چون افراط و تفریط اصولا در هر موردی احمقانه ست فرقی هم نداره اون مورد چی باشه. بعضی فیلم ها و سریال های خارجی (و حتی ایرانی در برخی موارد!) از سر تا پاشون فراماسونری و ایلومیناتی و شیطان پرستی تراوش می کنه که غیر قابل انکاره (مگر از طرف همون احمق های واقع در انتهای طیف) و بعضی هاشون هم نه. بعضی ها واقعا گودرز رو به شقایق وصل می کنن و بعضی ها هم اونقدر شیفته ی غرب و دنیای مصنوعی شن که حاضر نیستن هیچ اتهامی رو بپذیرن و هر دوی این دسته ها قضیه رو سیاه و سفید می بینن.
    ولی اگه همه یکم چشمامونو باز تر کنیم و تعصبات بیخود قومی، مذهبی، ملیتی و غیره و ذلک رو بذاریم کنار، می بینیم که واقعا حق نداریم هر کس و هر چیزی رو بدون دلیل محکم متهم یا تبرئه کنیم.
    ممنون از مطلب خوبتون 😉

  11. احتمال دارد کامنت من هرگز خوانده نشود، زیرا این مطلب مدت ها پیش درج شده. اما بحث داغ بر سر تاثیر تئوری توطئه همواره بحث داغی بوده است.
    من از این طنز جذاب شما درباره ی این موضوع بسیار لذت بردم. به طور کلی، تعداد بسیار معدودی از افسانه ها، خرافات، فیلم های سینمایی و … وجود دارند که از اسطوره های سراسر جهان – که عناصر همسان بسیاری هم در آن ها هست- نشات نگرفته باشد. ما باید این را به عنوان یک حقیقت بپذیریم که منشا هر اسطوره ای چه دیوصفتانه باشد و چه فرشته گون ذهن بشر به عنوان یک نوع واحد است که شباهات فرهنگی را به وجود می آورد و تحت تاثیر تبادل های فرنگی، این شباهات بیشتر و بیشتر هم می شوند؛ درنتیجه اصلا عجیب نخواهد بود که لطیف ترین متل های ایرانی آغشته به خشن ترین مضامین اسطوره ای دورترین نقاط جهان باشد. اگر یک نویسنده ی باهوش بخواهد از این نمادهای مشترک استفاده کند، خب این چه اشکالی دارد؟ امروزه یک کتاب در سرتاسر جهان خوانندگانی دارد که وجود این عناصر مشترک آن ها را به اثر نزدیک تر می کند: و به همدیگر هم. بیایید بپذیریم که این نمادهای چیزی جز محصولات اندیشه ی بشر نیستند، و هیچ آسیبی هم به ذهن مخاطب نمی رسانند. ما باید از درک تفکر دیگر هم نوعانمان در غالب شناخت افسانه هایشان لذت ببریم؛ و با فهم و دوست داشتن آن ها دنیا را به جای قابل تحمل تری برای زندگی تبدیل کنیم.

    1. سلام. کامنت ها و نظرات مخاطب ها، مهم ترین سرمایه و مشوق ما هستند. هیچ کامنتی نخونده و ندیده نمی مونه. این قول ما به تمام عزیزانه.
      حرفای قابل تاملی زدید. امیدوارم بقیه هم مثل من نظر شما رو بخونن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا