اطلاع رسانی

شهر در نمایشگاه کتاب شیراز


پانزدهمین نمایشگاه کتاب شیراز.

اهالی پایتخت فرهنگ و ادب ایران، امسال هم طبق رسوم سال های گذشته، در آذر ماه شاهد برگزاری نمایشگاه کتاب در محل دائمی نمایشگاه های بین المللی استان فارس هستند.
نمایشگاه امسال جنبه های مثبت زیادی نسبت به سال های گذشته دارد، اولین نکته ای که به چشم می آید، سیستم منظم و سریع بانک شهر برای دریافت یارانه کتاب است (هرچند که برای دانش آموزان و افراد زیر لیسانس مقدار ناچیزی بود…)
مزیت بعدی نمایشگاه امسال، تقسیم بندی مفید بر حسب موضوعات است. در مجموع، پنج سالن نمایشگاه پر شده که به شرح زیر تقسیم بندی شده اند: 
سالن حافظ: کتاب های عمومی
سالن ملاصدرا: سالن همایش ها و قرآن و نشریات خارجی
سالن نرگس: کودک و نوجوان
و سالن سرو و بهار که تحت اختیار انتشارات کمک درسی و کتاب های دانشگاهی اند. 
در آخر این اپلیکیشن نمایشگاه کتاب است که امسال برای اولین بار در نمایشگاه شیراز استفاده شده و از سه روش جستجوی نام کتاب، نام نویسنده و یا نام انتشارات، به راحتی امکان یافتن مکان غرفه ها و کتاب های مورد نظر را در اختیار بازدیدکنندگاه می گذارد. 
روز اول نمایشگاه با باران و سرمای شدید همراه شد و باعث گشت افتتاحیه با استقبال زیادی روبرو نشود.
اما از روز دوم بارندگی قطع شد و سرما جایش را به هوای ابری و دل نشین پاییزی داد.

سالن حافظ، بزرگ ترین سالن نمایشگاه است که انتشارات و کتاب فروشی های زیادی را پوشش می دهد؛ منتها یکی از مشکلات این است که بعضی انتشارات به جای استفاده از افراد اگاه، صرفاً یک نفر را به عنوان فروشنده در غرفه مستقر کرده اند که که گویا حتی یک جلد از کتاب های روبروی خود راهم نخوانده و توان پاسخگویی به کوچک ترین سوال بازدید کنندگان درباره کتاب ها را نیز ندارد. در عوض اکثر افرادی پرمطالعه و اگاه با برخوردی دل نشین پاسخگوی بسیاری از مردم هستند.

Book Fair
پس از سالن حافظ، به سراغ غرفه های فانتزی و وحشت که در سالن نرگس ساکن هستند رفتیم.
طولی نکشید که در راهرو اول، غرفه بهداد را پیدا کردیم، اولین نگاه به افراد داخل غرفه، مرا کاملاً شگفت زده کرد!
دیدن سه تن از بهترین مترجمان این دسته از کتاب ها، به همراه آقای زارعی آن هم به طور هم زمان در یک غرفه نه چندان بزرگ برای هر طرفدار سبک فانتزی مثل معجزه بود!
خانم کشوری را تشخیص دادم، ولی دو خانم دیگر را گرچه اسمشان را شتیده بودم ولی تا به حال از نزدیک آن ها را ندیده بودم که با معرفی آقای زارعی متوجه شدم خانوم مهنام عبادی و رباب پورعسگر هستند. مترجمین، بعد از این که فهمیدند از طرفداران درجه یک نشریه ی شهر و عاشق کتاب های وحشت و فانتزی هستم، بسیار گرم تر از قبل با من استقبال کردند .مدتی صحبت کردیم و بهترین کارهای نشریه را معرفی کردند و توضیحات جامعی راجع به کتاب ها دادند. بعد از آن چند کتاب به من پیشنهاد کردند که من تیمارستان و هیولاشناس که از قبل به دنبالشان بودم را به اضافه جلد اول مجموعه شش کلاغ خریداری کردم خانوم مهنام عبادی مترجم کتاب هیولاشناس نیز با خوشرویی کتاب را به یادگار برایم امضا کردند.
در آخر هم عکسی با این بزرگواران گرفتم و قبل از خداحافظی سراغ اقای عاطفی نیا را گرفتم، با گرفتن آدرس و خداحافظی در جستجوی نشر ویدا به راه افتادم.

امیرمهدی عاطفی نیا را در حالی پیدا کردم که دم در غرفه به گرمی و خوشرویی مشغول صحبت با طرفداران بزرگسال بودند.
آقای عاطفی نیا با انرژی تمام نشدنی همه را راهنمایی می کردند و سعی در تبلیغ این ژانر از کتاب ها را داشتند.
دقایقی با ایشان هم صحبت شدیم که در این بین بحث به خوانندگان و انتشارات کشید، ایشان از این بابات خرسند بودند و گفتند که طی دو-سه سال اخیر هم شاهد افزایش طرفداران و هم شاهد استقبال تعداد بیشتری از انتشارات از این سبک کتاب ها بودند. کمی انتقاد درباره ی سیر اخذ مجوز ارشاد برای چاپ کتاب های فانتزی داشتند که بعضی وقت ها سلیقه ای عمل می کنند و مشکلاتی در این زمینه به وجود می آید.
مترجم جوان پس از امضا کردن کتاب تیمارستان برای من از غرفه بیرون آمدند تا عکسی یادگاری با هم بگیریم و با ارزوی موفقیت با هم خداحافظی کردیم.
بدترین ساماندهی نمایشگاه مربوط به سالن کتاب های درسی بود که واقعاٌ دچار بی نظمی گشته و مشکلات زیادی به وجود آورده بود. 
نقطه ضعف نمایشگاه امسال هم نقش بسیار کمرنگ انتشارات خارجی بود که به شدت کمبود کتب زبان اصلی حس می شد. 
هر سال نسبت به سال گذشته تعداد کتاب خوان هایمان با وجود تمامی مشکلاتی که برای انتشارات و مترجمین است، افزایش می یابد؛ امیدواریم که توجه بیشتری به قشر کتاب خوان شود، تا سهمیه کتاب خوانی ما ایرانی ها نیز افزایش پیدا کند.

 

گزارشگر افتخاری نشریه ی اینترنتی شهر، امیرحسین محمدی

سامان (ادمین نشریه)

مترجم کتاب های فانتزی - عاشق فیلم و سریال و کتاب

3 دیدگاه

  1. داداشام خسته نباشن
    آدرس چنل آکادمی وحشت رو کی داره به ما هم بده ثواب داره والا
    والا چند وقت پیش یکی دیدم پرسیده بعد چند روز کامنتش غیب شد…
    سامان جون پاسخگو باش داداش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا