در این مطلب به واکاوی فصل هفتم سریال مردگان متحرک می پردازیم. سریالی که در سال هفتمش نتوانست آنچنان که انتظار می رفت ، انتظارات بینندگان را برآورده سازد و به یکی از شکست خورده های امسال تبدیل شد. با ما همراه باشید.
فصل ششم این سریال آنقدر مهیج تمام شد که همهی مخاطبان را در شوک فرو برد. همه انتظار فصلی طوفانی را در سال هفتم این سریال تلویزیونی محبوب داشتند ، اما پس از قسمت اول (پایلوت) فصل هفت ، ورق برگشت و هرچه جلوتر رفتیم ، سریال تبدیل به درامی کسل کننده شد و بیننده در انتظار اندکی هیجان در طول مجموعه خشک شد ولی اتفاقی نیافتاد. اگر به فصل های قبل برگردیم ، در هر ثانیه از قسمتهایی که ساخته شد ، هیجانی بکر نهفته بود و بیننده هر آن شوکه میشد.
باور همگانی این بود که در این فصل با حضور نیگان (جفری دن مورگان) بر جذابیت های این سریال افزوده خواهد شد. وجود یک رقیب به سرکردگی نیگان که زندگی را بر گروه مورد علاقهی ما سخت کرده و با توجه به پیشینهی خون آلودش (قتل عام افراد نیگان توسط افراد ریک) یک جنگ تمام عیار را بین این دو گرو شاهد باشیم. اما مدیران شبکه AMC و اتاق فکر The Walking تصمیم گرفتند کمی پنیر پیتزا جهت کش دادن به سریال و افزودن به تعداد فصول آن به مجموعه اضافه کنند – کاری که عوامل سوپرنچرال کردند و سریال را از عرش به زیر کشیدند – که امیدواریم این رویه به این سریال جذاب و پر بیننده لطمه نزند و با پایانی زیبا و منطقی به پایان برسد.
افت محسوس بینندهها در فصل هفتم سریال نیز یکی از ادلّه مبنی بر نارضایتی مخاطبان بود. تا خود قسمت 15 این فصل ، اغلب از کاراکترهای فرعی بازی گرفته شد و به زعم بنده ، دلیل آن پیش زمینهسازی هایی است که قرار است این کاراکترها در فصل(های) بعد رقم بزنند. دلیل دیگر مانور روی کاراکترهای غیر اصلی این است که شاید در فصول قبلی ، بار مسئولیت خیلی بیش از حد روی دوش نقشهای اصلی قرار گرفته بود. ضمن اینکه کارگردانی و دکوپاژ فصل هفتم را باید مانند فیلمنامهاش ضعیفترین کارگردانی در بین کل سریالهای درحال پخش دانست. کافیست آن را با فصلهای قبلی مقایسه کنید.
ضمن اینکه سردرگمیهای “هیلتاپ” و گرگوری ، مبهم جلوهدادن پادشاهی “ازیکیل” ، نامطمئن بودن ارتش “زشتها” و خلع سلاح زنان بازمانده در جنگل را میتوان چهار ضلع اصلی ماجراهای این فصل دانست. نکتهی کسل کننده و کلیشهای دیگر نیز ، نمایش مداوم صحنههای گرفتن خراج توسط نیگان و افرداش بود و بیشتر دقایق فیلم را در بر میگرفت و با دیالوگهای طولانی و خستهکننده وقتکشی میکرد. این مانور خنثی روی نیگان باعث شد از ابهت ابتدایی او کاسته شود. و دهها نکتهی دیگر که مسلماً خود شما بهتر متوجه آن شدهاید.
اما قسمت شانزده و پایانبخش فصل هفتم نیز چنگی به دل نزد و تنها پانزده دقیقه از این قسمت هیجان انگیز و نفسحبس کن بود. هیچ اتفاق خارقالعادهای در این فصل نیفتاد و 16 قسمت 45 دقیقهای برای رسیدن به همین پانزده دقیقهی آخر حرام شد. جواب ماهها انتظار برای شروع فصل جدید سریالی که بعد از Game of Thrones پر انتظار ترین سریال دنیاست توسط عوامل شبکهی AMC با هیچی و پوچی داده شد و باز هم بینندگان در ابهام و خماری فرو رفتند. باز هم جنگی دیگر که قرار است میان نیگان و ریک رخ دهد. آیا بهتر نبود با فشردگی و کمتر حوصلهسربری این دو فصل را در هم دغام میکردند؟
و اما سؤال بزرگتر برای مخاطبان سریال واکینگ دد این است که با این همه کش و قوس ، “آخرش” چه خواهد شد؟ در انتهای کل سریال چه جریاناتی به راه میافتد و سرنوشت بشریت قرار است چگونه تعمیم داده شود؟ آیا انسانها علیه زامبی ها با یکدیگر متحد خواهند شد یا تا ابد درگیر جنگ میان خودشان بر سر آب ، غذا ، پناهگاه و قدرت خواهند بود؟ آیا بازهم قرار است قهرمان داستان زنده بماند و امثال نیگان را از پای درآورد؟ آیا قرار است فصل هشتم فصل پایانی باشد یا اینکه باز هم روی کاراکترهای غیراصلی و مرگشان مانور داده شود؟
در مجموع باید اذعان داشت که فصل هفتم این مجموعه انتظارات را برآورده نکرد و عوامل این سریال باید پشت دست خود بزنند و در فصل(های) بعدی این اشتباهات را که موجب ریزش بیننده و توهین به شعور مخاطب میشود تکرار نکند. باید قبل از لوث شدن سریال و در اوج ، پروندهاش را مختومه کنند (مانند سریال هایی نظیر فرار از زندان ، خاطرات خونآشام و دکستر) نه اینکه مانند سوپرنچرال و سایر سریالهای شکست خورده آن را آنقدر کش بدهند و از عرش به فرش سقوط کنند. واکینگ دد تا فصل ششم یکی از به یاد ماندنیترین سریالهای تاریخ بود. اما روند نزولیای که شاهدش بودیم ممکن است خیلی زود آن را در میان مردم به دست فراموشی بسپرد.