در این مطلب قصد داریم نکات ریزی که دارن شان درمورد اصول داستان نویسی و غرق کردن خواننده در داستان را رعایت کرده توضیح دهیم. در ادامه با ما همراه باشید…
توجه : خطر لو رفتن داستان!
Spoiler Alert
1. اصول (قوانین تئورایز)
پیرنگ ، مقدمه چینی ، پیش آگاهی :
پیشآگاهی، تکنیکی است که نویسنده به کار میبندد تا سرنخهایی را در اختیار خواننده قرار دهد. خواننده با استفاده از این سرنخها میتواند آنچه را که قرار است بعدتر در داستان اتفاق بیفتد پیشبینی کند. به عبارت دیگر، نویسنده به نکات ظریفی اشاره میکند که از رویدادهای آتی پیرنگ خبرمیدهند و بعداً در داستان به کار میآیند.
مثال :
در اتاق 812 هتل اسکای لایت ، زنی در آستانه ی مرگ ، روی زمین ، کنار تختخواب افتاده بود. برهنه و مجروح. گوشت های پشت بدن او مانند تکه های کاغذ بریده شده بود. خون تیره ای از زخم هایش بیرون زده بود و همینطور که می چکید ، کاغذ های مچاله شده ی کف اتاق را آغشته میکرد و آنها را به رنگِ خود در می آورد. عنکبوتی کنار صورتش خزید ، بوی مرگ را حس کرد و به سوی مکانی امن عقب نشینی کرد.
2.انواع کشمکش
اغلب کشمکش را به شش گونهٔ اصلی تقسیم میکنند.
- فرد علیه خود
- فرد علیه فرد
- فرد علیه جامعه
- فرد علیه طبیعت
- فرد علیه فراطبیعت
- فرد علیه ماشین/تکنولوژی
در این مجموعه تقریباً هر شش نوع کشمکش را داریم!
3.شخصیت
شخصیتپردازی را یکی از عناصر بنیادین داستان میدانند. شخصیت در داستان مشارکت میکند، معمولاً یک انسان است و هویت و ویژگیهای گوناگونی دارد که از بطن داستان برآمده است. گونههای مختلف شخصیتهای داستانی از این قرارند:
- شخصیت راوی: شخصیتی است که مخاطب داستان را از زاویه دید او تجربه میکند، با او همدردی میکند و از او طرفداری میکند، از این رو شخصیت اصلی داستان است. = راوی داستان : آل جیری
- قهرمان: شخصیتی است که کنش داستان را پیش میبرد و انتظار میرود به هدف غایی داستان نائل شود. در شیوهٔ داستانگویی غربی، قهرمان عموماً شخصیت اصلی داستان است. = استاد آل جیری!
- ضدقهرمان: شخصیتی است که در برابر قهرمان قد علم میکند. = هاوار کِت ، میشه گفت!
- شخصیت ایستا: شخصیتی است که در روند داستان دچار تغییر محسوسی نمیشود. = تا اینجای کار ، پاکار ویمی!
- شخصیت پویا: شخصیتی است که در روند داستان دستخوش تغییرات شخصیتی میشود. = استاد : آل جیری!
- شخصیت متضاد: شخصیتی است که از نظر خصوصیات درست در نقطهٔ مقابل قهرمان قرار دارد و شخصیت و ویژگیهای قهرمان را آشکار میکند. = پاکار ویمی!
- شخصیت مکمل: شخصیتی که در داستان نقشی ایفا میکند اما نقش او چندان عمده نیست. = علی پیراشکی فروش!
- شخصیت فرعی: شخصیتی است که نقش کوچکی در داستان دارد. = نیکــــ !
خلاصه ی مطلب اینکه ، دارن شان در کنار پرداختن به مسائل ماورایی و فانتزی ، اصول نگارش داستان را نیز رعایت می کند و احتمالاً همین باعث شده که به یک نویسنده ی موفق تبدیل شود. نویسنده ای که روی روح و جسم و مغز و گفتار و اعمال ما تأثیر گذاشته و خواهد گذاشت! کارش خیلی درسته!
سامان کتال