یادداشت

سینمای تجارت یا سینمای هنر؟

در چند سال اخیر، آیا بعد از تماشای هر فیلم آماده­ ی ساخته شدن قسمت بعدی ­اش نشسته ­اید که بلکه داستان را برایتان تکمیل کند؛ یا در همان تک قسمت از آن لذت برده­ اید و همه داستان را متوجه شده­ اید؟ با ما همراه باشید تا این مسئله را واکاوی کنیم.

 

 

 

 

 

 

توجه: منظور از دنیای ­سینمایی، ساختن چندگانه از فیلم ­های معمولیست.

این همان مشکلی­ است که گریبان­ گیر هالیوود شده است.

چند وقت پیش، مدیرعامل استدیو لاین­­گیت، آقای جان فلثیمر درمورد درک شدّت بازخوردهای مثبت، درباره­ ی طراحی مجدد و بنیادی پاور رنجر صحبت کرد که آن ­ها می­ خواهند پنج الی هفت فیلم برای این مجموعه بسازند.

قبل از این هم وارنر­ بروس از عجله ­ی خود برای ساختن دسته ­ای از فیلم ­های ابرقهرمانی، برای رسیدن به فهرست بلند بالای مارول خبر داده بود.

اگر مرد عنکبوتی ­شگفت­ انگیز 2با آن شکست بزرگ مواجه نمی ­شد، قطعاً این مجموعه ­ی محبوب هم تبدیل به دنیای سینمایی سونی می­ شد.

کمپانی ­های بزرگی نظیر هاسبرو و پارامونت هم با ساختن عناوین تبدیل ­شوندگان (transformers) و جی.آی.جو در تلاش هستند تا از قافله عقب نمانند؛ هرچند که تبدیل­ شوندگان از زمان اکران اولین فیلم این مجموعه در سال 2009 تا به الان 1.3 میلیارد دلار سود روانه جیب کمپانی سازنده­ اش کرده است.

حتی مجموعه ­ی سریع و خشن هم که هفت قسمتش اکران شده – و قسمت هشتمش در حال ساخت است- کاملاً پتانسیل یک اسپین­ آف (هر چی باشه این فیلم کم کاراکتر نداره، حتی مرده­ ها هم این­ جا نقش خودشون رو دارن) و خلق دنیای جدید برای استودیو یونیورسال را دارد.

و اگر این ­ها برای فهمیدن عمق فاجعه کم است، بهتر است بدانید که یونیورسال هنوز در میانه ­ی برنامه­ هایش برای دنیای سینمایی جدیدی برای خراب کردن اسطوره­ های هالیوودی مثل مومیایی و مرد نامرئی قرار دارد.

به نظر می آید فیلم ­هایی که خبر ساخته شدنشان به گوش می ­رسد، حتی قبل از این ­که به تولید برسند، برنامه ­ای برای دنباله ­دار شدنشان کشیده می ­شود. دلیل آشکاری هم برای این حرف وجود دارد – فقط کافیست به مدیران استودیوهایی نگاه کنید که خودشان را با 100میلیارد دلار باد می ­زنند– نکته­ ی باقی­مانده این است: هالیوود مشکل دنیای سینمایی دارد و باید ترمیمش کند.

به اکثریت فیلم­ هایی که این چند سال اخیر دیدید فکر کنید و در  این بین ، مجموعه­ های مارول را خط بزنید؛ سالن سینما (بخوانید پشت میز رایانه یا تلویزیون) را با حدس زدن قسمت بعدی هر فیلم ترک کرده­ اید؛ یا در همان بار اول از محتوای فیلم لذت برده­ اید؟

فیلم­ ها نباید دنباله ­دار ساخته شوند. در یک جهان ایده­ آل، فیلم نباید به ­خاطر منافع و سود به تولید برسد، اما هیچ ­کس نباید این را نادیده بگیرد که، بنا به دلایلی تجارت نمایشی خوانده می ­شود. این ایده که طرح اولیه هر فیلم توانایی ساخته شدن پنج الی شش فیلم و همچنین ساخت اسپین ­آف و کراس ­اور بین دیگر فیلم­ های خاص را داشته باشد، برای دنیای پرده­ ی نقره­ ای بسیار مضر است.

برای چندین و چند بار درباره این­ که فیلم ­های مستقل درحال مرگ هستند و جایشان را به فیلم­ های دراماتیک (بهتر بگوییم) سریال­ های تلویزیونی یا بلک­ باسترها داده­ اند، گفته ­ایم. درحالی که لزوماً احتیاجی نمی­ بینم که با این موافق باشم که سالن­ های کمتری در سینما برای فیلم­ های مستقل تعلق گرفته ­اند و به جای آن­ ها ما شاهد شبکه­ هایی مثل آمازون و هلو و نتفیلیکس هستیم که فیلم­ ها را برایمان پخش می ­کنند.

نتیجه ­ی این تفکر هم فقط این مورد را دربردارد که اگر شما بخواهید یک فیلم سینمایی بسازید، یا مجبورید آن را از گروه فیلم­ های دنیای ­سینمایی قرار دهید، و یا یک فیلم پیکساری بسازید.

موضوع این نیست که اکثریت فیلم­ ها زمینه­ ای برای ساخته شدن دنیای ­سینمایی هستند، یا حتی بهتر و بزرگ ­تر از آن. نگاهی به بتمن در برابر سوپرمن بیندازید؛ نه تنها فیلم بد بود، بلکه المان ­هایی هم وجود داشت که حس عجله در ساختن این فیلم را منتقل می ­کرد، چون، واقعاً هم با عجله ساخته شده بود!

راهی که آن ­ها برای معرفی کاراکترهای دی­ سی(DC) در پیش گرفتند، هیچ نفعی برای استودیو ندارد، برای فیلم هم منفعتی ندارد، و حتی برای کل دنیا هم سودی نداشت. وقتی پای دنیای ­سینمایی وسط کشیده می­ شود، شرافت هنری هیچ اهمیتی ندارد. آن ­طور که از بتمن در برابر سوپرمن پیداست، تا زمانی که استودیو سود خودش را بکند، هر چند تا کاراکتر که بخواهد توی فیلم می ­چپاند!

چون توانایی انجام کاری را دارید، به این معنی نیست که حتماً باید انجامش بدهید. هالیوود، و این میلش برای تبدیل هر فیلمی به ماشین تولید مثل چندگانه، به شدت مسیر خسته کننده شدن را در پیش گرفته است.

هر فیلمی می ­تواند به تنهایی وجود داشته باشد و احتیاجی نیست تبدیل به دنباله یا حق امتیازی شود، بیشتر مواقع هم تجربه این را نشان داده که فیلم بهتری هم از آب درمی آید. مثل فیلم های شین بلک که: مرد­خوب و بوس بوس بنگ بنگ نمونه­ های عالیش هستند. داستان کامل و محتوا غنی بود و احتیاجی به تجدید دیدار با کاراکترها لازم نیست.

 

فیلم های زیادی دچار این اپیدمی کشنده شدند و در انتها فقط برای سازندگانشان رسوایی بر جای گذاشت. نمونه : سواری در کنار هم 1 و 2. فیلمی که فاجعه بودن قسمت اولش را با ساخت قسمت دوم تکمیل کرد.

بعضی وقت­ ها رها کردن یک فیلم، بهترین تصمیم از سمت استودیو سازنده­ اش می­ تواند باشد.

وقتی یک دهه بعد به تصمیمی که گرفتند برمی ­گردند و نگاه می ­کنند، می ­بینند مردم فیلم ­هایی که بدون زرق و برق هستند را می ­پسندند و خود آن ها هم با افتخار از فیلم شان یاد می ­کنند.

بیایید رو راست باشیم؛ در %99 مواقع، اتفاقی مثل پدرخوانده 2 رخ نمی دهد، پس سعی نکنید برعکس این کار کنید. برای مثال، مردان ایکس آخرالزمان اشتراکات بیشتری با پدرخوانده 3 دارد، تا پدرخوانده 2.

البته منظورمان این نیست، هرچند که، چند مدت یک بار هم اتفاق افتاده که دنیای­ سینمایی خوب بوده باشد. مارول بهترین مثال برای این حرف است، اما چه اتفاقی افتاد که برنامه آن ها جواب داد؟

وقتی که مارول تصمیم به خلق دنیای­ سینمایی خودش گرفت، اولین برنامه شان این بود که شخصیت های مهره ­ای و بزرگ شان را به مخاطبان معرفی کنند، مخاطبانی که به وجودشان اهمیت می دادند، قبل از این ­که همه این قهرمان ­ها را درون یک فیلم دور هم جمع کنند. هم چنین مارول مزیت مهمی که از آن بهره برد ، این بود که از شخصیت هایی شروع کرد که طرفداران بیشتری داشتند و از آن مهم ­تر، داستان ­هایی را گرد هم آورد که مزیت این را داشتند که در آینده بتوان چندگانه­ هایی از آنها ساخت.

آن ها عجله نکردند و با برنامه پیش رفتند. بهترین نویسنده ­ها، بازیگران، کارگردان ­ها و از این­ ها مهم­ تر، روی ساختن تک فیلم­ های خوبی که پایه و اساس دنیای­ سینمایشان بود روی آوردند.

این چیزی نیست که بیشتر استودیوها الان انجامش می­دهند، و مساله کاملاً واضح و شفاف است. همه چیز با عجله و زائد احساس می­ شد و به خاطر این جریانات، شرایط سینما بد بود.

استودیوها، احتیاجی نیست که دنیای ­سینمایی بسازید، چون بقیه هم دارند این­ کار را انجام می دهند، و به هیچ ­وجه لازم نیست شما تک تک فیلم ­هایتان را وارد این وادی بکنید.

لازم است به زمانی برگردیم که نگران خوب از آب درآمدن فیلم ­های فانتزی بودیم، قبل از این ­که نگران این باشیم که فیلم در گیشه­ ها خوب می فروشد یا نه. در این میان منکر این نمی شویم که فیلم برای پولسازی هم هست، اما نباید آن فدر غرق تجارت بشویم که جنبه هنری کار را از دست بدهیم. اگه دنیای سینمایی باعث بشود که استودیوی شما لبّ مطلبش تبدیل به فیلم ­های خودمانی بشود، بهتر است که اول از همه، نگران ساختن فیلم ­های خوب بشوید، بعد از آن سراغ فیلم­ های متوسط بروید.

چرا می­ خواهید به­ جای یک فیلم­ برجسته، با پنج تا فیلم وحشتناک و به شدت مزخرف در یاد بمانید؟

نظرات خودتان را با ما درمیان بگذارید.

منبع: Polygon

سامان (ادمین نشریه)

مترجم کتاب های فانتزی - عاشق فیلم و سریال و کتاب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا